فیلم آموزشی شماره ۱۲
دروغ، پرونده برده و عشق پدری
توضیحات و متن ویدئو:
داستان امروزمان مربوط به شکایت پسر 16 ساله ای است که از پدر خودش به خواسته تعیین حضانت شکایت کرده بود. مارکو نابغه تنیس که به دلیل عدم اجازه پدرش نمیتواند وارد بازی حرفهای بشود به دادگاه مراجعه میکند. پدرش فکر می کرد که پسرش آمادگی لازم برای ورود به جامعه بزرگتر را ندارد:جامهای ترسناک، پر از قمار و مشروب، مواد و ناامنی. حتی تیم وکلای مدافع پسر هم نتوانستند که به او را قانعکنند تا اجازه بازی حرفهای به فرزندش را بدهد. او قاطعانه به وکلا گفته بود که آنها باید از حد پسرش دفاعکننده نفس شغل. به هر حال تیم حقوقی نتوانستند دلیلی قانع کننده برای دادگاه پیدا کنند. پدر هیچ ایرادی نداشت و فقط وقتی عصبانی میشد نمیتوانست خودش را کنترل کند. به راهنمایی وکیل خانواده پسر اون ها تونستند به فایل بیمارستانی پسر دسترسی پیدا کنند. بر این اساس پسر به دلیل محرومیت شدید از آب در وضعیت جسمانی بدی قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده بود.
استراتژی دفاعی آنها این بود که پدر را در دادگاه عصبانی کنند. پدر هم تو همین تله افتاد. دادگاه هم مجاب شد و به نفع پسر حکم خود را صادر کرد. اما چرا حکم دادگاه در را وکیل جوان پاره کرد. مارکا به دادگاه دروغ گفته بود و برای دروغش قسم خورده بود. پدر هم هیچ زمانی دست پسرش را رو نمی کرد. برای همین علیرغم اینکه این داستان ساختگی بوده و پسر توانست حکم محک.میت پدر را از دادگاه بگیرد.
همکارانم دانشجویان ارجمند رشته حقوق و کارآموزان محترم وکالت
پایبندی به اخلاق و وجدان نه تنها یک وظیفه بلکه رسالتی فردی و اجتماعی است. اما متأثر کننده تر از این انضباط کاری و حس پدری بوده در دادگاه محکوم محکوم شده، اما دسته پسرش را رو نکرد.
من با دیدن این فیلم بطور مکرر دیدگاهم نسبت به رشته ام عوض شد.چون در جامعه خیلی وکیل بی وجدان دیدم .
در این فیلم فهمیدم بعضی وکلا وجدان بیدار دارند
با سپاس از استاد ارجمندم.