گزارش اختصاصی روی تیتر با دکتر حسین سرتیپی (بخش اول)

در خصوص انتخابات هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز

هشتم اسفندماه امسال نیز بنا به سیاق گذشته قرار است تا انتخابات هیئت مدیره‌های کانون وکلا برگزار شود و از الان کاندیدا‌های حضور در این هیئت مدیره فعالیت خود را آغاز کرده اند. کانون وکلای مرکز یکی از این کانون‌ها و شاید حساس‌ترین آن‌ها باشد که سالهاست عده‌ای خاص و تقریبا ثابت این کرسی‌ها را در اختیار دارند و بین خودشان جابجا می‌کنند. برای شناخت بیشتر کانون وکلای مرکز و بررسی مشکلات آن به سراغ دکتر حسین سرتیپی از کاندیدا‌های این دوره رفته ایم تا در این مورد صحبت کنیم. سرتیپی وکیل پایه یک دادگستری، مدرس دانشگاه و نماینده حقوقی ایران در بسیاری از مجامع بین المللی است.

انتخابات هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز
جامعه تشنه خدمت حقوقی است و به این خدمت نیاز دارد / قرار نیست افکار عمومی مشکل کانون وکلا و قوه قضاییه را حل کنند
آقای سرتیپی جنابعالی برای حضور در انتخابات هیئت مدیره کانون وکلای مرکز کاندیدا شده اید و حضور فعالی را برای این عرصه آغاز کرده اید. دلیل شما برای این حضور چیست؟
اساسا یکی از مشکلاتی که باعث شد من به عنوان کاندیدا وارد این مرحله شوم وجود دغدغه‌های خاصی بود. من به عنوان یک وکیل معتقدم که یک وکیل دادگستری به دور از هرگونه سیاسی کاری و بازی‌های سیاسی باید به مردم خدمت کند؛ اساسا ورود به حوزه‌های سیاسی را آفتی برای حقوقدان می‌دانم، به این جهت که شان علوم سیاسی با شان حقوق تفاوت دارد؛ حقوقی‌ها به دنبال تضمین، تهدید یا محدود کردن قدرت نیستند آن‌ها به دنبال ایجاد سازوکار‌ها و ساختار‌های لازم برای مدیریت زندگی اجتماعی مردم هستند و ما فقط با اقتضای زندگی اجتماعی با احترام به چارچوب‌ها و حریم‌های جامعه و احترام به خط قرمز‌های حاکمیت‌ها سر و کار داریم چرا که حوزه کاری ما با حوزه‌های دیگر متفاوت است.
با چه سابقه و پشتوانه‌ای وارد این عرصه شده اید؟
من در دوران فعالیت کاری خود از سال ۸۲ تا به حال بیش از ۵۰۰ پرونده انجام داده‌ام. جدا از پرونده‌هایی که به عنوان نماینده حقوقی دستگاه‌ها، وزارتخانه‌ها یا سازمان‌های اجرایی برعهده داشته‌ام. در یک دوره‌ای بنده مدیر کل حقوقی در مجموعه وزارت کشور، دستیار ویژه وزیر کار، دستیار و مشاور معاون حقوقی رئیس جمهور، مسئول تدوین منشور حقوق شهروندی دولت (که از کار‌های بی‌نظیر پس از انقلاب اسلامی است)، به عنوان کارشناس در وزارت امور خارجه در حوزه مبارزه با جرم و مواد مخدر و همچنین حوزه‌ای پیشگیری از جرم بوده‌ام و درحوزه‌ها و اجلاس‌های مختلف بین‌المللی و مذاکرات دو جانبه و چند جانبه حضور داشته‌ام. در محاکم خارجی اقدام کردم و در حوزه‌های آکادمیک داخل ایران و خارج از کشور دوره‌های مختلفی گذرانده و حوزه‌های مختلفی را کار کرده‌ام.
شاید با یک جستجوی ساده و کوتاه در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت نام من را در حوزه‌های مختلف ببینید در حالیکه سعی کردم کمترین تنش را با حضور، کلام و مصاحبه‌هایم ایجاد کنم.
من همیشه سعی کرده‌ام لباس وکالت بر تن داشته باشم، تشخص حقوقی داشته باشم و اگر جایی مصاحبه‌ای کردم، حرفی زده و به نکته‌ای اشاره کردم در باب انجام وظیفه خودم به عنوان حقوقدان در ارائه آموزش حقوقی و ایجاد آگاهی و بیداری در جامعه بوده است نه برای شهرت. چراکه این دو اساسا در تعارض با یکدیگر هستند. ما حقوقدانیم و کار ما دفاع دردادگاه، در جلسه محاکمه و در مقابل قاضی است و دفاع در افکار عمومی نیست و این کار سیاسیون و اصحاب رسانه است.

این سوال مطرح است که ما در کانون وکلای دادگستری مرکز بیش از ۲۰ هزار وکیل پایه یک دادگستری داریم. اما چرا در بهترین شرایط و در طول این چند دوره که انتخابات اعضای هیات‌مدیره کانون وکلای دادگستری برگزار شده بین سه تا چهار هزار نفر در انتخابات شرکت کردند؟
این یک سوال اساسی است. خیلی از کاندیداها، اعضای هیات‌مدیره، اساتید دانشگاه‌ها یا حقوقدان‌ها به این سوال فکر می‌کنند که چرا نگاه مردم به وکلا اینگونه است؟ چرا سازمان صدا و سیما در سریال‌های تلویزیونی وکلا را در نقش یک کار چاق کن نشان می‌دهد؟ چرا در فلان سریال یک وکیل را اعدام کردند و گفتند وکیل همدست مجرم بوده است؟ چرا اعتماد عمومی نسبت به وکلا کاهش یافته و چرا وکلا در قوه قضاییه آنگونه که باید متاثر نیستند؟ مگر شان یک وکیل و شان قاضی برابر نیست؟ مگر وکیل و قاضی بازوی فرشته عدالت برای پرواز در خدمت مردم و اجرای عدالت نیستند؟ چرا جنس ما به عنوان حقوقدان وصله ناجور جامعه حقوقی کشور می‌شود؟
یکی از پاسخ‌های این سوال می‌تواند این باشد که حتی کانون وکلا در بین وکلا هم دارای اعتبار نیست. چرا ما باید کاری کنیم که کانون وکلا به محل الصاق تمبر مالیاتی تبدیل شود که دیگر این تمبر هم در کار نیست یعنی حداقل مراجعه وکلا. مگر قرار نیست کانون وکلا خانه وکلا باشد.
اگر اتفاقی برای وکیلی رخ دهد، جرمی انجام دهد و در انجام وظایف خود بازداشت شود و وثیقه نداشته باشد چرا خانواده وکیل به کانون وکلا مراجعه نمی‌کنند؟ اگر من به عنوان وکیل برای دفاع به شهرستان بروم و در راه تصادف کنم چرا خانواده من به کانون وکلا مراجعه نمی‌کند؟ مگر در صفحات آخر مجله کانون وکلا فوت همکاری تسلیت داده شود و اطلاع رسانی شود. یکی از دلایل آن این است که هنوز اعتماد و اطمینان در بین همکاران وکیل به کانون وکلا نیست و این فقط در نتیجه رفتار کانون‌های وکلا است.
جامعه تشنه خدمت حقوقی است و به این خدمت نیاز دارد. اقتضای زندگی اجتماعی ما نیاز به خدمت حقوقی را افزایش داده است. پیچیدگی روابط اجتماعی هر روز نیاز به دریافت خدمات حقوقی در جامعه را افزایش داده است.
وقتی که من نیاز جامعه خود را برطرف نمی‌کنم جامعه نیازش را از طریق مشروع یا نامشروع برآورده خواهد کرد. وقتی من حرفه وکالت را در معنای سنتی سال‌های قبل قرار داده ام جامعه تشنه دریافت خدمات حقوقی، منتظر من نخواهد ماند و مانند آب راه خود را پیدا می‌کند و باید اموراتش را انجام دهد.
این‌ها همه انتقاد، درد و مشکل است. اگر بیش از ۲۰ هزار وکیل ما دارنده آرای خاکستری و خاموش هستند و در سرنوشت جامعه وکالت مشارکت نمی‌کنند برای این است که امید به هیات مدیره کانون وکلا ندارند. برای اینکه جنس رفتار، گفتار و سیاق اندیشه آن‌ها با اقتضائات واقعی زندگی، نیاز‌های جامعه وکالت و نیاز‌های واقعی مردم متفاوت است.

باید چه کاری انجام داد که وکلا به کانون وکلا اعتماد پیدا کنند؟ چه کنیم که جامعه به وکیل به عنوان حامی اعتماد کنند؟ چه کنیم که قوه قضاییه، دستگاه قضایی، دستگاه‌های اجرایی، وزارتخانه‌ها، سازمان‌های دولتی، دانشگاه‌ها و قضات به جامعه وکالت اعتماد یابند؟
ماباید نگرشمان را تغییر دهیم. ما در تقابل با قوه قضاییه، حاکمیت و نهاد‌های نظارتی نیستیم. ما یک خانواده ایم و آن خانواده واحد حقوقی کشور است.
تا زمانی که ما نگرش خود را تغییر ندهیم تفسیر ما از استقلال کانون وکلا تقابل با دستگاه قضایی خواهد بود. ما عضو یک خانواده هستیم هرچند انتقادات جدی به دستگاه قضایی وارد است، اما ما عضو یک خانواده هستیم و مشکل خود را در درون خانواده باید حل کنیم یعنی باید با هم تعامل کنیم نه تقابل، یعنی حرف خانواده را بیرون از خانواده نبریم.
افکار عمومی قرار نیست مشکل کانون وکلا و قوه قضاییه را حل کنند. ما خودمان در درون خانواده باید مشکلمان را با تعامل، درک متقابل، درک صحیح اقتضائات جامعه، با فهم درست از نیاز‌های واقعی جامعه، با ایجاد حس مشترک و تغییر نگرش حل کنیم. ما باید به دستگاه قضایی و مردم ثابت کنیم که دغدغه ما نیل به عدالت است و نه بازی‌های سیاسی، حزبی و تسویه حساب‌های صنفی و ارضای نیاز‌های شخصی به عنوان یک وکیل.
کانون وکلا به عنوان مهمترین نهاد صنفی و مدنی حقوقی در ایران باید نقش خود را در توسعه کشور، در ارتقای خدمت به مردم و مبارزه با فساد بازی کند.
کانون وکلا مدعی این است که بعضی از حقوق وکلا مانند ادارات دارایی، دادگستری، در بخش‌های نظارتی، در حضور همکاران ماده ۱۸۷ و امثال آن رعایت نمی‌شود.
سهم ما کجاست؟ آیا ما سهم خود را ایفا می‌کنیم؟ سهم کانون وکلا به عنوان یک نهاد مدنی در ایجاد اشتغال و مبارزه با فساد در اشتغال کجاست؟ آیا تا به حال شده است با دستگاه‌های حاکمیتی مانند وزارت علوم و دانشگاه‌ها نشست برگزار کرده و بگوییم شما این تعداد ظرفیت را آماده کرده و ما هم تعهد می‌دهیم سهم خود را در اشتغال فارغ‌التحصیلان ۴-۵ سال بعد را ایفا کنیم؟ یا اینکه با غیرمنطقی کردن آزمون‌های وکالت دغدغه‌ای بزرگ و عظیم را برای فارغ‌التحصیلان ایجاد کردیم و به منبع درآمدی برای بسیاری از کلاس‌ها و موسسات بی‌ربطی که پول‌های کلانی برای برگزاری آزمون‌های وکالت می‌گیرند تبدیل شدیم؟
آزمون وکالت سختی را برگزار کردیم و دوران کارآموزی بسیار پیچیده و امتحان سختی را نیز برگزار کردیم به نام اختبار. آیا واقعا کسی که از آزمون اختبار عبور می‌کند و پروانه وکالت دادگستری دریافت می‌کند مهارت‌های لازم برای ایفای وطایف خود را به عنوان وکیل مدافع دارد؟ آیا شخصیت حقوقی و جسارت در کلام دارد؟ آیا موضوع پرونده را فهمیده و حکم را درک می‌کند؟ آیا امکان برقراری یک تعامل با مقام قضایی را دارد؟ آیا چشم و دل سیر بوده و دغدغه‌اش عدالت است؟ آیا از اعتماد به نفس در مقام دفاع برخوردار است یا به جای اینکه او موکل را دلداری دهد موکل او را دلداری دهد؟ آیا آداب و پوشش یک وکیل را رعایت می‌کند؟ آیا مانند یک حقوقدان به گونه‌ای گام برمی‌دارد که دستگاه‌های نظارتی و قضایی به او به عنوان کسی که دغدغه عدالت را دارد اعتماد کنند؟ آیا برای دفاع و برای استقلال از دفاع آمادگی دارد؟
استقلال کانون به این معناست که من به عنوان وکیل پایه یک دادگستری زمانی که در مقام دفاع قرار می‌گیرم به نام خداوند و به نام عدالت فقط اجرای عدالت و قانون را مدنظر قرار بدهم. از توبیخ‌ها نترسم، وسوسه مالی نشوم و بتوانم از موکل خودم به خوبی دفاع کنم. از مظلوم دفاع کنم نه از ظالم، از قانون دفاع کنم نه از توهین و تهدید.
آیا واقعا کانون وکلا توانسته است نقش خودش را در تربیت وکلا ایفا کند؟
من به شما عرض می‌کنم با تمام احترامی که برای جامعه حقوقی قائل هستم همین نقص‌ها است که بیش از ۲۰ هزار نفر از وکلا در انتخابات کانون وکلا شرکت نمی‌کنند. ما به دیگران اجازه می‌دهیم که در مورد ما چگونه فکر کنند.
بازخورد خروجی رفتار من به عنوان وکیل کانون وکلا کاهش اعتبار وکیل در جامعه است. من اصلا به دنبال این نیستم که در انتخابات کانون وکلا پیروز شوم. بعضی ها ممکن است رای نیاورند، اما نمی‌گذارند ما هم رای بیاوریم و یک چرخه ثابت گردون از آدم‌های تکراری وجود دارد و ما هم رای نمی‌آوریم، اما این‌ها را می‌گوییم برای اینکه جامعه حقوقی متوقع باشد از کسانی که با حضور یا عدم حضورشان انتخاب شده‌اند.
در انتخاب ناصحیح یا عدم حضور در انتخابات کسانی انتخاب شدند که من باید از آن‌ها متوقع باشم.
برای اعتبار و حیثیت یک وکیل، کانون وکلا چه کرده است؟
در کشور ما ظرفیت قانونی، ظرفیت حاکمیتی و ظرفیت اجتماعی همه برای وظیفه من به عنوان کانون وکلا موجود است. کشوری آزاد، کشوری مستقل، کشوری اندیشه‌مند با سرمایه اجتماعی قوی است.
مشکل نه جامعه است نه دستگاه قضایی، مشکل من هستم که تعیین می‌کنم دیگران با من چگونه رفتار کنند؛ بنابراین من باید به این سمت بروم که به عنوان یک وکیل و به عنوان کانون وکلا حرفه‌ای باشم. حرفه‌ای بودن یعنی ارتقا مهارت عمومی و بهبود تخصصی وکلا در خدمت به مردم و مبارزه با فساد.
انتظار عمومی جامعه، سیاست‌های حاکمیتی در قوا و نیاز امروز جامعه، مبارزه با فساد است، اما من برای مبارزه با فساد چه کرده‌ام؟ آیا گردهمایی، تهیه لیست‌ها، شام و نهار‌های آنچنانی، کت و شلوار‌های تجملی، دفاتر آنچنانی و عکس‌های فوتوشاپ شده برای من به عنوان نماینده جامعه حقوقی کشور کفایت می‌کند؟ آیا من قرار است با این زرق و برق بفهمم زیر پوست این شهر چه خبر است؟ آیا می‌توانم بفهمم فقر و فساد یعنی چه؟ پس خدمت به مردم کجاست؟
زندگی اجتماعی لحظه به لحظه پیچیده شده و روابط اجتماعی لحظه به لحظه متاثر از مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور است. خانواده‌ها از هم پاشیده می‌شوند. قرارداد‌ها بدون اجرا باقی می‌مانند. کارگر‌ها اخراج می‌شوند و کارفرما‌ها در دوایر مالیاتی و ادارات کار سردرگم هستند. کارخانه‌ها به دلیل نقض تعهدات مالی و عدم دریافت وجوه از سوی کارفرمایان و کارفرما‌ها و امثال آن تعطیل شده و در دادگستری بلاتکلیف هستند. من به عنوان جامعه وکالت در این زمینه چه کرده‌ام؟ بله، آقایان می‌گویند کمیسیون‌های مختلف وجود دارد، هیات‌مدیره‌های مختلف تشکیل شده است.
آیا انتظار من از جامعه وکالت ساختن طبقات مرتفع در برجی در خیابان‌های گران قیمت و شلوغ شهر و تجملی سعادت آباد است؟
نیاز جامعه وکالت ساختمان هست، اما چیز دیگری هم هست. نیاز جامعه وکالت لباس خوب و وام و موضوعات اعتباری هست، اما چیز‌های دیگری هم هست. نیاز جامعه وکالت حرفه‌ای بودن، حرفه‌ای شدن برای برآورده کردن تمام نیاز‌های حقوقی جامعه است./پایان بخش نخست
منبع: روی تیتر

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *