عصر كنونی را قبل از اینكه عصر تكنولوژی و تحولات بدانیم، میبایستی دوره بروز مفاهیم جدید در حقوق بینالملل دانست. تغییر مقتضیات جامعه بینالمللی منجر به ایجاد و یا اصلاح مفاهیمی در این عرصه شده است. از جمله میتوان به تحول در موضوع امنیت، تامین و یا تهدید آن از طریق فناوریهای جدیدی چون هستهای اشاره نمود. در گذشته امنیت هستهای در معنای خاص بیشتر با مقوله ایمنی هستهای قرین بوده است. لكن در حال حاضر در برگیرنده عناصری، از جمله خلع سلاح هسته ای، كنترل تسلیحات هستهای، منع جامع آزمایشهای هستهای، بازدارندگی هستهای و نیز تروریسم هستهای بوده، كه هریك دارای پیشینهی تاریخی مجزایی است. ادبیات حقوقی موجود نیز در این حوزه به صورت مبسوط دارای اثر بوده و بدین لحاظ هریك از این عناصر از غنای بالایی در منابع حقوق بینالملل برخوردار میباشند. بررسی هریك از این حوزه ها، به شكل همسو، همگرا و یا متعارض در حوزههای نظری و عملی به ذهن متبادر ساخته به نحوی كه به غیر از نگاهی جامع و توامان نمیتوان خلاءهای مشاهده شده را توجیه و یا در مسیر منطقی صحیحی تفسیر نمود. جدای از این موضوع، شناسایی رویكرد جدید در رژیم سازی حقوقی بینالمللی از طریق گذر از شیوههای سنتی به روندهای نوظهوری چون اعمال صلاحیتهای عام قانونگذاری از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد، بر پیچیدگی چنین كلاف بهم تنیده ایی افزوده است. اقداماتی كه در حوزه افزایش سطح و عمق سازوكارهای نظارتی بر نظامهای عدم اشاعه هستهای در قالب قطعنامههایی نظیر قطعنامه 1540 شورای امنیت سازمان ملل متحد و یا ایجاد بانكهای سوخت هستهای بر مبنای مصوبات نشستهای عمومی آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت پذیرفته، تغییر رویكرد حقوقی بینالمللی در این حوزه را نمایان نموده است. شناسایی روندهای پیشین و درك صحیح مسیر حركت جامعه بینالملل در حوزه حقوقی در آینده، مورد تمركز ویژه این پژوهش قرار گرفته است. عناصر پنجگانه حقوق امنیت هستهای بر مبنای منابع شناخته شده حقوق بینالملل اعم از عرفهای موجود و نیز معاهدات چندجانبه و قانون ساز، در سطوح منطقه ای، بینالمللی و در بعضی موارد، دوجانبه مورد تدقیق قرار گرفته است. رویه اتخاذی از سوی كشورها در صحنه نهادها و سازمانهای بینالمللی و نیز میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری سازمانهای بینالمللی با تمركز بر سازمان ملل متحد، در این فرایند، بررسی شده است. مبرهن است كه روند جدید كه خود آغازی بر حیاتی نو و متفاوت در حوزه امنیت هستهای تلقی میگردد، همانند رویه حقوقی تبعیض آمیز گذشته، درصدد تضییق و تحدید حقوق ندارها در دستیابی به تكنولوژی و فن آوری هستهای در پوشش تامین امنیت بینالمللی بوده و هیچ گام عملی را در محو سلاحهای هستهای پیشنهاد نمینماید. سردادن شعار عدم تحقق اهداف نظام عدم اشاعه از سوی برخی از كشورها در صحنه بینالمللی، گامی در جهت توجیه روندهای نوظهور فعلی بوده و بدین جهت است كه شناسایی سازوكارهای اجرای چنین ایدههایی در حقوق بینالملل مدرن از ضروریات غیرقابل انكار است. در این پژوهش سعی بر این بوده تا بتوان از لابلای اسناد و منابع حقوق بینالملل به نحوی صحیح و واقع بینانه روند مزبور بررسی و بتوان در جهت بالابردن غنا و ظرفیتهای موجود در ادبیات حقوق بینالملل در این حوزه گام برداشت.