Dangrous Father
تراژدی پدر خطرناک، قصه زندگی پدری است که نمی توان او را دید مگر با چشم دل. قصد بر آن است که داستان پدر خطرناک را به رشته تحریر درآورم و آن را تقدیم می کنم به فرزندانم رسا و راستین. آنان که ساز قلبم با نوای بازدمشان کوک شده است. شاید بتوان از میان این رنجنامه راهی را یافت تا بتوان تمام تاریخ را فریاد کشید
همیشه به عنوان یک حقوقدان در کلاس های درس و محافل خصوصی با دوستانی که یا حقوقدان نبوده اند و یا مشاغل غیرحقوقی را داشته اند، مورد سوال قرار گرفته ام که زندگی شخصی یک حقوقدان چگونه است؟ در واقع سوال این است که یک حقوقدان قبل از آنکه حقوقدان باشد یک انسان است و عضوی از جامعه مانند سایر شهروندان. چگونه می تواند حقوق را که نمادی از قاطعیت و سختی است با خصوصیت انسانی سازگار نمود. جنبه دیگر آن است که حقوقدانان واجد شخصیت حقوقی می گردند، چگونه می توان با این همه بدبینی واختیاط مانند سایرین زندگی کرد.
به همین دلیل تصمیم گرفتم تا با الهام از پرونده های مختلف حقوقی و نیز استفاده از تخیل خود در ترسیم تراژدی ، داستان جدیدی را خلق نمایم که هم بتواند معرف حقوق و حقوقدان و هم مشکلات و چالشهای پیش روی ایشان بیان نماید.
حقوقدان داستان من ، یک پدر و یک همسر است و در حوزه های مختلف به قعالیت اشتغال داشته است. تجربه مهاجرت را داشته و با مشکلات مختلفی در زندگی کاری و شخصی خود روبرو بوده است. تمامی شخصیت های این داستان تخیلی بوده و اما پرونده های حقوقی مطروحه برگفته از واقعیت و مبتنی بر درک نویسنده از مجموعه روابط حقوقی و قضایی بوده است.
داستان پدرخطرناک را به فرزندانم رسا و راستین تقدیم می کنم.
پدر خطرناک
رسای عزیزم
داستان پدر خطرناک، تراژدی پدر خسته ای است که خستگی یک عمر تلاش را در کوله بارش برایت زمزمه می کند. پدر خطرناک دیگر مرکز قدرت نیست. صفحه ای است شیشه ای از بلور که در غلیانهای زندگی صاف شده است چون نور.
راستین عزیزم
شاید از نظر تو پدر خطرناک فقط بهانه ای باشد برای بازی کودکانه ات. داستان پدر بودن داستان غریبی است. داستان یک عمر وفاداری است که آن را تعبیر به خیانت کردند. داستان یک عمر صبوری از برای عشق که آن را جبران غرامت نامیدند. و اما پدر خطرناک دیگر پدر نیست، بلکه فرشته ای است از جنس زمین.
پدر خطرناک را نباید بوسید، نباید بویید، نباید لمس کرد، شاید نباید نگاه کرد و احیانا نباید فکر کرد. بلکه پدر خطرناک جنسی از قالب نور است. او فدا شده است برای نبودن. راستی چرا؟ جواب سهل است. پدر خطرناک آشوب است برای ابلیس، رنج است برای ددمنشی و خطرناک است برای هر آنکه بالهای ظریفتان را هدف گرفته است.
پدر خطرناک مهربان ترین زمینی ها و تشنه صدای پدرانه خود در انعکاس کالبد تاریخ است.
حسین سرتیپی – نوزدهم مردادماه ۱۳۹۸
Section: One
Part: One
Chapter: One
Date: 29 July 2019
سلام وقت بخیر چطور با برهان قضایی مشکلاتمان را به دادگاه صالح ارجاع داده واز زمان طولانی که مردم پشت درهای دادگاه گرفتارند مشکلات طولانی آنها حل شود