داستان شوهر خواهر سابق و پرونده آدم ربایی

تاریخ صدور حکم: ۱۳۹۸/۱۰/۲۷

مرجع صادر کننده:  دادگاه کیفری یک استان تهران

موکل: متهم به ایراد آدم ربایی و توهین

تاریخ اخذ وکالت: ۱۳۹۸/۰۳/۰۲

متذکر می شود با توجه به اصل محرمانگی اسامی افراد واقعی نبوده و برای تببین بیشتر انتخاب شده اند.

یک روز ابری در دفتر مشغول کاری بودم که خانم منشی گفت خانم و آقایی به نام مهشیدی و علی رضایی تشریف آورده اند. ایشان چند روز پیش از دفتر برای ملاقات امروز وقت گرفته بودند. ایشان زن و شوهر بوده و چند سالی بود که با یکدیگر ازدواج کرده بودند. خانم برای بار دوم بود که ازدواج می کرد. از همسر سابق دو فرزند دختر داشت. وی و همسرش متهم بودند به اتهام ادم ربایی که با شکایت همسر سابق خواهرش در شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران در حال رسیدگی بود. برای پرونده وقت رسیدگی صادر شده بود و قرار بود با حضور نماینده دادستان عمومی و انقلاب شهر تهران به اتهام آن دو رسیدگی شود. اتهام ایشان به نحوی بوده است که الزاما باید متهمین وکیل به همراه داشته باشند. آنها از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نبودند. در صورت عدم امکان انتخاب وکیل از سوی خودشان دادگاه از جمله وکلای معاضدتی را برای ایشان انتخاب می نموده است. به هر جهت بعد از شنیدن اظهارات ایشان متوجه شدم که در این پرونده مظلوم بوده و قربانی نقشه ای شوم از سوی شاکی شده اند.

شرح داستان واقعی از این قرار بود که  آقای اسلامی شوهر سابق خواهر خانم مهشیدی شاکی پرونده در تاریخ موصوف در پرونده با تلفن همراه همسر موکل از تلفن منزل خویش تماس می گیرد و اصرار نموده است که «… یا بیا کافه اریکه و یا خانه من بیا…» وی در ادامه می افزاید که به نقل مضمون «… باید تنها بیایی به این دلیل که مطالبی را می خواهم به شما بیان کنم که نباید همسر شما بفهمد…» خانم مهشیدی به اتفاق همسرشان به منزل ایشان رفته اند. منزل شاکی در طبقه ۱۳ برج سپیده که دارای فاصله حدود ۱۰۰ متری تا منزل آن زمان خانم مهشیدی بوده، قرار داشته است. به محض ورود ظرف ۵ دقیقه، آقای اسلامی پیشنهاد می دهند که برای شام به بیرون در یکی از رستوران های حواشی مراجعه نماییم.

حدود دو سال قبل از حادثه در سال ۱۳۹۴ خانم مهشیدی مبلغ ۵۰ میلیون تومان به آقای اسلامی داده بوده است. خواهر خانم مهشیدی خواهر بزرگتر ایشان قبلاً در قید زوجیت شاکی بوده و هیچ مشکلی فی مابین خانم مهشیدی و شاکی وجود نداشته است. در مقابل پرداخت مبلغ ۵۰ میلیون تومان  از سوی خانم مهشیدی به آقای اسلامی، ایشان یک فقره چک به وی داده و بعداً و قبل از وقوع این حادثه، ادعای این را نموده بود که این چک از سوی خانم مهشیدی سرقت شده است. در این خصوص پرونده ای در یکی از شعب دادگاه کیفری ۲ تهران تشکیل و در نهایت خانم مهشیدی موکله تبرئه می گردد. متعاقباً نیز ایشان به موجب طرح دعوی در شعبه دادگاه حقوقی کرج، وجه پول پرداختی به شاکی را مطالبه و در نهایت محکوم و آقای اسلامی وجه چک را از طریق واریز به حساب دایره اجرای احکام پرداخت و دین خویش را تسویه می نماید.

به هر حال پس از شکایت آقای اسلامی رسیدگی در دادسرا آغاز می گردد. شهودی از سوی شاکی به بازپرسی معرفی و شهادت ایشان استماع می گردد. آن ها شهادت داده بودند که در خیابان می بینند که خانم مهشیدی و آقای علی رضایی دو طرف بازوهای آقای اسلامی را گرفته و کشان کشان در خیابان به سمت نقطه نامعلومی می برند. همه آنها شهادت داده بودند که ما دیدیم و شنیدیم که آقای اسلامی فریاد می زده و کمک می خواسته است. در ضمن پس از حضور پلیس کلید ماشین آقای اسلامی در کیف خانم مهشیدی پیدا شده است. با تکمیل تحقیقات دادستانی قرار مجرمیت و کیفرخواست آقای علی رضایی و خانم مهشیدی را صادر و پرونده را برای رسیدگی و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک تهران ارسال می نماید.

بنده به عنوان وکیل متهمین در دادگاه حاضر و پرونده را مطالعه نمودم. ظاهر پرونده به گونه ای ایجاد شده بود که در ظاهر به نظر می رسید که انتساب اتهام به متهمین اتهامی درست بوده و ایشان محکوم خواهند شد. اما پس از ساعت ها بررسی مندرجات پرونده و اظهارات شهود و متن بازجویی ها و نیز بررسی محل وقوع جرم از نزدیک متوجه شدم که ایرادات قابل توجهی به کیفرخواست وارد است. بر همان اساس نیز دفاعیات خود را تحریر نمودم و در جلسه رسیدگی به تبیین آن پرداختم.

روز جلسه رسیدگی فرا رسید. حدود یک ساعت در بیرون از دفتر دادگاه منتظر بودم و آخرین وضعیت را با موکلین بررسی و هماهنگ نمودم. در ضمن برخی از اسناد و اطلاعات من در قالب نوار صوتی بوده و از دادگاه درخواست نمودم که با حفاظت دادگاه هماهنگ شود تا بتوانم لب تاب موکل را در دادگاه حاضر نماییم. منشی دادگاه همه طرفین را حاضر نمود. در این جلسه شاکی که مرد کهنسالی بود به همراه وکیل حاضر بود. من و موکلین نیز حاضر بودیم. دو قاضی که یکی از آن دو ریاست شعبه را بر عهده داشتند حاضر و نماینده دادستان نیز حاضر گردید.

در ابتدا جلسه افراد حاضر از سوی منشی در صورتجلسه درج و سپس با اجازه دادگاه نماینده دادستان اظهارات خود را بیان و به دفاع از کیفرخواست پرداخت. سپس شاکی به صورت مختصر به بیان شکایت خود و بیان حادثه پرداخت. دادستانی که شاکی تعریف کرد دادستانی متفاوت بود. وی ابراز نمود که من در خانه بودم که خانم مهشیدی به من زنگ زد که من با شما کار واجبی دارم. موقعی که به پشت درب منزل رسیدند به همراه همسرش در را هول دادند و من را مجبور کردند که لباس بپوشم. من هم چون ترسیده بودم همان کار را کردم. وقتی به کوچه رسیدیم دیدم که موقعیت خوبی است و از دیگران درخواست کردم. در پایان ابراز نمود که ایشان می خواسته اند که من را بدزدند و از دادگاه درخواست مجازات ایشان را نمود. سپس اینجانب وارد دفاع از موکلین شدم که شرح آن را بیان می دارم:

وجود ادله و امارات قضایی موید فقدان وجاهت کیفرخواست

1)فقدان عنصر ربایش براساس ماوقع و امارات موجود

همانگونه که در پرونده ملاحظه می فرمایند دادستان محترم و نیز شاکی در کیفرخواست صادره و ایضاً در شکوائیه نتوانسته اند دلایل قابل قبولی در انتساب افعال موکل و تطبیق آن بر رکن مادی جرم موضوع کیفرخواست ارائه نمایند. با این توضیح که:

1-1-عدم ایجاد اتقان از طریق استماع شهادت شهود

1)ریاست محترم دادگاه ملاحظه می فرمایند که شهود تعریفی از سوی شاکی در پرونده، دارای اختلاف اساسی در بیان شرح ماوقع داشته اند. نگاهی سطحی به اظهارات ایشان مبرهن این موضوع خواهد بود.

2)عبارات بکار رفته از سوی برخی از شهود اشاره به اظهارات شاکی داشته و در حقیقت اعلام نموده اند که ما «دیدیم» و یا «ما شنیدیم» که شاکی این موضوع را مطرح می نماید. در حقیقت ایشان بر بیان اظهارات شاکی شهادت داده اند و نه وقوع فعل مادی از سوی موکل و همسر ایشان.

3) موکل با آقای صبوری یکی از شهود تماس گرفته و درخصوص شهادتی که به نقل از ایشان در پرونده می باشد، تماس حاصل می نماید. ایشان اظهار نموده اند که شهادتی در این پرونده نداده اند و در جریان موضوع نمی باشند. به پیوست متن پیاده شده مکالمه تلفنی همسر موکل و نیز متن پیاده شده آن را تقدیم حضور می نماید.

4) شاکی با ارائه قرائتی غیر واقعی از پرونده مدعی این است که موکله در ربایش ایشان اصرار داشته است. اما قرائت نماینده ساختمان با یکی از عابرین و حتی شاکی متناقض است. ایشان اذعان داشته است که «…پس از مدتی به دلیل ایجاد سرو صدا در ورودی ساختمان متوجه همان دو نفر شدم که توسط همسایه ها و همراه با آقای اسلامی در حال جر و بحث هستند.» نگهبان ساختمان نیز قرائتی متفاوت از داستان ارائه نموده است.

5) به استحضار مقام محترم قضایی می رساند آقای حمید … یکی دیگر از نگهبانان ساختمان که از قدیم الایام در ساختمان بوده و کاملا موکله را می شناخته، از روابط خانوادگی ایشان با شاکی مطلع بوده در اظهارات خویش نزد مامور کلانتری که در هنگام انجام تحقیقات محلی ارجاعی از سوی دادیاری که به موضوع شکایت موکله از اسلامی به اتهام تهمت افترا قذف و امثالهم رسیدگی می نموده است ضمن انکار داستان سرایی بعمل آمده از سوی شاکی کذب آنها را بیان نموده است.

با استناد به پنج محور مطروحه در فوق مبرهن و پرواضح است که ادعای دادستانی محترم در صدور کیفرخواست مبنی بر احراز وقوع جرم به استناد شهادت شهود، فاقد وجاهت بوده و از اینرو است که شهادت شهود فاقد شرایط شکلی و ماهوی شهادت به عنوان یکی از ادله اثبات جرم بوده و نمی توان آن را به عنوان دلیلی بر انتساب رکن مادی جرم موضوع کیفرخواست به موکل و همسر ایشان را معتبر دانست.

2-1-عدم وجود اقرار به بزه منتسبه از سوی موکل و همسر ایشان

همانگونه که در پرونده به وضوح دیده می شود و در این محل نیز به صراحت بیان می گردد، موکل انتساب و وقوع فعل مادی و نیز عنصر معنوی آن را  انکار نموده و قویاً آن را رد و تکذیب می نماید.

اهمیت این موضوع از آن جهت است که دادستانی محترم برای جبران فقدان اقرار صریح و ضمنی موکل و همسر ایشان در انتساب بزه به دو دلیل یکی شهادت شهود به شرح ماضی و دیگری سایر ادله استندا نموده است.

ج) وجود ادله و امارات قضایی موید فقدان وجاهت کیفرخواست

با عنایت به قرار مجرمیت و نیز کیفرخواست، دادستانی محترم به دسته وسیعی از امارات و دلایل قضایی که موجبات توجه به اصل 37 قانون اساسی مبنی بر برائت موکل توجه لازم را ننموده است. مبرهن است که شاکی برای اینکه موکل و همسرش را در تله قرار دهد داستان مزبور را طراحی و سعی نموده است موکل را در این زمینه گرفتار پرونده کیفری آن هم با عنوان آدم ربایی نماید. موکل نیز که ایشان را هنوز از بستگان نزدیک سببی دانسته، با رفتار و اقدامات ابهام بر انگیز ایشان روبرو می شود.

به هر حال در ذیل تعدادی از این امارات که به راحتی داستان موضوع شکایت و نیز کیفرخواست را متزلزل می نماید، تقدیم حضور می نماید:

  • همانگونه که در فوق به استحضار عالی رسانیده شده است شاکی قبل بروز این حادثه موضوع شکایت، در مورد سرقت چک نیز از موکل و همسر ایشان شکایت نموده است. این شکایت مقدم بر ادعای وی در روز حادثه برای آدم ربایی است. در اینجا توجه آن مقام محترم را به این نکته جلب می نماید که اگر شاکی مدعی سرقت چک از سوی موکله بوده و موکله را سارق می دانسته است چه دلیلی وجود دارد که موکل و همسر ایشان را براساس شرح تلفن که جزییات آن تقدیم گردیده است، ایشان را برای صحبت و بیان برخی از موضوعات به منزل خویش و سپس برای شام به بیرون دعوت می نماید. علی القاعده منطق و سیره عقلاء بر این موضوع مستقر است که آزموده را آزموده خطاست. از اینرو ایشان در صورتیکه به هر دلیلی این ملاقات ضرورت داشته است، می توانسته است در لابی ساختمان و یا یک مکان عمومی انجام می شده است؛ نه اینکه موکل را دعوت و اصرار نماید که تنها به این مکان مراجعه نماید.
  • در ادامه داستان بدین شرح بوده است که شاکی و متهمین پس از خروج از واحد متعاقب پیشنهاد آقای اسلامی برای صحبت در حین صرف شام در بیرون از منزل و پس از آنکه به پارگینک (مقابل اطاق سرایداری) رسیده است، با ایجاد سر و صدا می نماید. ایشان در آن زمان برای اولین بار مدعی این می شود که موکله و همسر ایشان وی را ربوده اند. ایشان دراظهارات خویش که در پرونده به تصریح آمده است، اذعان داشته است که «… من را می خواهند بربایند…» حال این سوال مطرح می شود که:
  • اگر فرض را بر این قرار دهیم که براساس ادعای شاکی عمل ربایش از بدو ورود منزل بوده است:

اگر براساس آنچه شاکی در شکایت خود ابراز داشته است چرا در آنجا سرو صدا ننموده است؟

چرا در هنگام ورود به منزل سرو صدا ننموده است؟

چرا در زمان خروج از منزل چیزی نگفته است؟

آیا تصاویر آسانسور ها و طبقات هم مبین ادعای شاکی است؟ آیا همسایگان واحد ایشان در آن طبقه نیز مطلع از سر و صدای ایشان بوده اند؟

  • اگر فرض را بر این قرار دهیم که عمل ربایش در محل پارکینگ اتفاق افتاده است که نمی توان منطقا آن را مورد پذیرش قرار داد.
  • کتمان شاکی پرونده از تماس تلفنی و دعوت موکل و همسر ایشان و وارونه جلوه دادن داستان: همانگونه که در ابتدای لایحه به استحضار مقام محترم قضایی رسانیده شده است، موکل و همسر ایشان براساس درخواست و اصرار شاکی در محل سکونت ایشان حضور یافته اند. در حالی که شاکی در اظهارات خویش ابراز داشته است که:

 «… من هم بی خبر از سرنوشتی که در انتظارم هست کمی درب را باز کردم و وارد شدند…»

  • هرچند که دادستانی محترم در مرحله تحقیقات مقدماتی براحتی از دلایل مهم در روشن شدن حقیقت خودداری نموده و بدان بی توجه بوده، لکن شاکی نیز براحتی سعی نموده است از این سهل انگاری سوء استفاده لازم را نماید. رویه شاکی در روابط خویش با موکل و همسر ایشان به تنهایی حکایت از آن دارد که از کوچکترین موضوعات گذشت و صرفنظر ننموده است. با این توضیح به استحضار می رساند که شاکی در پرونده اظهار نموده است که:

 «… امر کردند لباسهایم را بپوشم، اجرا کردم … و سپس فشارهای نامتعارف بر گردن و بازوانم وارد و بر اثر کشمکش های زیاد، درد زیادی ایجاد کرده بود…»

ابهام مهم دیگر در این پرونده این است که به چه دلیلی شاکی به پزشکی قانونی برای بررسی صدمات و جراحات وارده به ایشان مراجعه ننموده است. دیگر آنکه به چه دلیلی در این خصوص شکایتی را مطرح ننموده اند.

5) شاکی در برگه شکوائیه خویش ابراز نموده که موکله به زور وارد شده اند. در صورتیکه این موضوع صحت داشته است، این سوال مطرح می شود چرا در خواست حضور پلیس جنایی بررسی کننده صحنه جرم نشده است. با عنایت به ساختگی بودن داستان حتی پلیس حاضر در محل به محض اطلاع یافتن از رابطه خویشاوندی فی ما بین موکله و شاکی در محل اتاقک سرایداری ایشان را به سازش توصیه و حتی از بررسی ادعای صحنه جرم شاکی خود داری نموده است.

6) موکله فاقد هر گونه وسیله نقلیه ای بوده است. در هر دو فرض یکی ادعای شاکی در شروع عنصر مادی در منزل وی و یا در پارکینگ اساسا ایشان و همراهان از ساختمان خارج نشده بودند و مقابل اتاق سرایداری بودند. اما ابهام مهم دیگر این بوده است که موکله با کدام وسیله نقلیه قصد ربایش شاکی را داشته اند. براساس اظهارات بیان شده از سوی شهود تعریفی از سوی شاکی برخی اذعان نموده اند که مشاهده نموده اند که شاکی را موکل و همسرش در خیابان می کشیده اند؟! آن ایام شبهای ششم و هفتم ایام دهه محرم بوده و در کنار ساختمان هیئتی برپا بوده است. چگونه موکل و همسرش می توانستند شاکی را در خیابان و بدون وسیله نقلیه بربایند.

7) دادستانی محترم به این موضوع توجه ننموده است که پس از داد و بیداد شاکی، موکله و همسر ایشان نیز با پلیس تماس گرفته و با حضور پلیس 110 از شاکی این پرونده شکایت می نمایند. به پیوست گزارش پلیس 110 در آن زمان به شماره 4 تقدیم می گردد. حال این سوال مهم مطرح می گردد که اگر موکله قصد ربایش شاکی را داشته آیا منطقی، عقلانی و متعارف است که خود نیز با پلیس 110 تماس گرفته اند.

8) عدم توجه دادستانی محترم به رابطه خویشاوندی موکل و همسرش با شاکی پرونده موضوع دیگری است که مورد بی مهری دادستانی در اظهارنظر قرار گرفته است. به استحضار می رساند که براساس شهادت شهود که در صورت صلاحدید تقاضای استماع شهادت ایشان را از محضر دادگاه محترم دارد، دو سال قبل از بروز این حادثه، آقای شاکی بر اثر تصادف به شدت مصدوم شده بوده اند، موکله بیش از دو سال از ایشان پرستاری نموده و عزیزتر از برادر و خویشاوند نزدیک خویش در منزل شاکی از وی مراقبت نموده است. البته باز این سوال مطرح می شود که چرا شاکی براساس شهادت و اظهار مطلعین، شاکی در خیابان مدعی این شده که همسر موکل را نمی شناسد.

9) سوال دیگری که در اینجا مطرح می شود این است که اگر بنا بر ادعای شاکی موکله و همراهش به زور درب را باز کردند، چرا همانجا در بدو ورود و یا در حین خروج سر و صدا ننموده و اجازه داده در بیرون و یا در پارکینگ این ادعا را مطرح کرده است.

10) با مشاهده پرونده، استعلام مخابرات نیز می تواند حکایت از این دارد که پیش از حضور موکله در محل سکونت شاکی، وی در ابتدا با موکله تماس گرفته است که خود دلیل بر صحت ادعای موکله در دعوت به منزل و شام به همراه فریدونی بوده است. در صورت تشکیک استدعا دارد که این موضوع از مرجع ذی صلاح استعلام گردد.

در نهایت از محضر مقام محترم دادگاه درخواست صدور مجوز پحش صدای آقای اسلامی که با خانم مهشیدی پیش از حادثه تماس گرفته بود گردید. پخش صدا بی اساس بودن اظهارات شاکی را نشان داد. این متن از سوی موکل با توجه به سابقه دعاوی متعدد با آقای اسلامی ضبط شده بود که به عنوان سند به دادگاه ارایه گردیده است. متن پیاده شده آن بدین شرح می باشد:

1-الو سلام

2-سلام خانم

1-چطوری ؟

2-شما انشاله حالتون خوب باشه . من چندین بار از صبح تا حالا زنگ میزدم نه موبایلتون نه تلفن منزلتون جواب نمیداد

1-آره ، ما خواب بودیم

2- ببخشید من نمیدونستم . معذرت میخوام

1-نه خواهش میکنم . خوب خوبی ؟ چه خبرا؟

2- خیلی ممنون . من فقط میخواستم ببینم که شما یه فرصتی چون من میخواستم یه گزارشی به شما بدم راجع به مشهوداتی که این چند روزه داشتم مراجعات و صحبتهایی که بوده به شما یک گزارشی بدم . آیا شما شرایطی ممکن هست فراهم بشه که تنهایی من چند دقیقه شما رو ببینم اینجا ؟

1-تنهایی؟ آخه مشکل خاصی نیست که من بخواد شوهرمم باشه .

2-نه نه ببینید یه مسائلی رو نمیشه صلاح نیست که شخص دیگری که شما باهاش زندگی میکنید عنوان بشه . این هست که شما حالا منزل ما نیایید ما بالاخره این کافه اریکه هست بغل این مغازه کسری زیر بانک قوامین یا اونجا یا منزل ما یه چند دقیقه ای شما بتونید تنهایی پیش من باشید . این فرصتی که فراهم شد مثلا حالا اگر امروز نشد فردا شب وقتی که از محل کارتون مراجعت میکنید به من بگید که وقتی میخواید برید منزل یه سری به من بزنید . به هر حال من آماده هستم برای اینکه چند دقیقه ای با شما صحبت بکنم ، حالا هر موقعی که وقت شما اجازه بده .توجه کردید ؟

1-درسته ولی من ترجیح میدم که با شوهرم بیام چون شوهر من همه چیزو میدونه .

2-خوب اون درسته اما خوب یه سری به صلاح خودتون نیست من از لحاظ خودت میگم .

1-اصلا یعنی همه چیز رو میدونه یعنی اینکه هیچ مشکلی پیش نمیاد .

2-دیگه حالا شما اصرار میکنید و مصرید بر اینکه ایشون هم باشه عیبی نداره ولی خوب من ترجیحا فکر میکردم که با خودت صحبت بکنم بهتر باشه .

1-نه مشکلی نداره چون که…

2-فکر کن به من جواب بده

1-نه مشکلی نداره چون که ایشون همه چیز رو از اول ماجرا و اینها در جریان بودن و مشکل خاصی نداره

2-به هر حال هر جور که شما خودتون صلاح میدونین تصمیم بگیرید . من فکر کرده بودم که با خودت صحبت بکنم حالا اگر شما میخواید که با همسرتون باشید عیبی نداره یه فرصتی رو به من بدید ، اینجا بیایید یا جای دیگری قرار بذارید و ترجیحا همینجا چون من یکمی سخته الان جای دیگه ای بخوام برم شما اینجا بیاید یه چند دقیقه ای و راحت بشینید هر چقدر که راحت بودید

1-بسیار عالی ، باشه من خبرشو میدم بهتون

2-خبرشو شما به من بدید

1-ممنون مرسی

2-خواهش میکنم

1-ممنونم خداحافظ

2-خداحافظ

آقای اسلامی در پاسخ به سوال دادگاه تایید کرد که این صدای ایشان بوده است و این تماس را گرفته است. دادگاه اعلام ختم رسیدگی نمود و به شرح ذیل رای خویش را صادر کرد:

در خصوص شکایت شاکی دایر برآدم ربایی متهمین ( زن و شوهر می باشند ) به این نحو که هر دو متهم بنا بر برگ شماره 3 پرونده به عنوان شکایت ابتدایی شاکی و اظهارات مورخ 26/9/98 در این دادگاه متهمان بدون هماهنگی قبلی و به صورت مخفیانه غیر منتظره به آپارتمان مسکونی شاکی مراجعه نموده و با عنف و اکراه و اجبار وارد آپارتمان ایشان شده به نحوی که بعد از ورود نامبرده را مجبور به پوشیدن لباس خارج از منزل کرده و کشان کشان با گرفتن بازوان شاکی ایشان را به سمت آسانسور و سپس درب خروج برج برده در فاصله بین 30 تا 50 متری از شاکی به مبادرت استمداد کمک نموده و به این وصف عمل آدم ربایی متهمان به نتیجه نرسیده است. این دادگاه نظربه اینکه شاکی 1-در برگ شماره 3 و سایر اوراق پرونده شکایات در مرجع انتظامی و دادسرا و نزد این دادگاه ورود متهمان به داخل آپارتمان غیر منتظره بیان کرده و حتی گفته است کمی در آپارتمان را باز کرده ام و نمی دانستم که چه اتفاق ناگواری قرار است برای من بیفتد و سپس متهمان با فشار  و اکراه وارد آپارتمان من شد 2- شاکی تا مدتها پس از طرح شکایت بحث رابطه خویشاوندی سببی خود را با خانم احد از متهمان مخفی نموده است تا بتواند ورود آنها را به داخل آپارتمان به صورت عدوانی ثابت نماید در حالیکه ایشان خواهر همسر سابق وی می باشد. 3- محتوای مکالمات رد و بدل شده میان خانم متهمه به عنوان احد از متهمان و شاکی که اتفاقا هنگام پخش در جلسه دادگاه مورد تایید شاکی نیز قرار گرفت حکایت از این دارد که شخص شاکی اصرار  به حضور بدون همسرش در آپارتمان وی یا کافه موصوف نزدیک محل سکونت ایشان دارد،َ صرف نظر اینکه زمان بر قراری این تماس چه تاریخی بوده از محتوای آن چنین مستفاد می گردد. که نه تنها حضور هر دو متهم در منزل شاکی غیر منتظره نبوده بلکه با موافقت و قبول شاکی بوده است.4- خروج شاکی و هر دو متهم از آپارتمان نیز مستندا به محتوای مکالمات رد و بدل شده که صورت آن مورد تایید شاکی قرار گرفت و محتوایش پیاده شده و ضمیمه پرونده است به این دلیل بوده است که شاکی خود پیشنهاد می دهد برای صحبت کردن به کافه نزدیک برج محل سکونت شاکی در زیر بانک برویم. 5- نکته دیگری که خروج با میل و رضایت شاکی را از آپارتمان و برج تقویت می نماید این نکته است که نگهبان برج به حکایت گزارش محتویات پرونده هرگز خروج با عنف و اکراه را گواهی ننموده است و اتفاقا این نکته که شاکی پس از 30 تا 50 متر فاصله گرفتن از در خروج برج اقدام به سروصدا کرده و به زعم خویش استمداد کمک کرده است را تقویت می نماید. 6- علی رغم تاکید شاکی در ابتدای طرح شکایت مبنی بر فشردن بازوان وی توسط هر دو متهم و کشان کشان بردن وی از آپارتمان تا آسانسور تا در خروج ایشان به پزشکی قانونی مراجعه نکرده و گواهی تن پیمانی جنایی که حکایت از آثار کبودی یا سرخ شدگی باشد را اخذ ننموده و این در حالیست که شاکی به گواهی مشاهده حضوری در جلسه دادگاه فردی فوق العاده ضعیف الجثه واحد از متهمان مردی جوان و قدرتمند است که کمترین فشار بر ناحیه بازو توسط ایشان قطعا و یقینا می توانسته آثاری از خود بر جای بگذارد خصوصا اینکه فصل مورد شکایت تابستان بوده و لباس مورد استفاده در آن فصل نمی توانسته مانع از باقی گذاشتن چنین آثاری باشد. 7- شاکی در مقام اثبات ادعای خویش مبنی بر مشارکت در آدم ربایی از ارائه دلیل عاجز بوده و متهمان نیز از همان ابتدای تحقیق تا جلسه مورخ 26/9/1398 این دادگاه قویا منکر ارتکاب چنین جرمی شدند و بر دادگاه تحصیل از طریق دیگر راهی وجود ندارد. 8- آقایان شاهد که کلا منکر هر گونه مشاهده آدم ربایی بوده و صرفا ادعا می کند پس از سرو صدای ایجاد شده مراجعه نمودم و چیزی از آدم ربایی ندیدم و شاهدی دیگر نیز در برگی غیر رسمی مطالبی نوشته که افاده اثبات جرم ندارد. بنابراین به نظر این دادگاه شکایت شاکی بلا بدلیل تشخیص داده شده و مستندا به اصل 37 قانون اساسی رای بر برائت متهمان از اتهام مشارکت در آدم ربایی موضوع شکایت شاکی صادر می نماید. ضمنا سایر اتهامات خانم متهمه نیز دایر بر توهین و تهدید نیز به دلیل فقد ادله اثباتی مستندا به اصل 37 قانون اساسی رای برائت صادر می نماید. رای صادره حضوری بوده و ظرف بیست روز از ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی محترم کشور می باشد.

Request a session