فیلم آموزشی شماره ۸

خانه، «سیستم آب پاش اتوماتیک» و اتهام قتل در حین ارتکاب جرم

توضیحات و متن ویدئو:

در یک روز کاری جورج پسر یکی از دوست های صمیمی خانم وکیل به تنهایی به دفتر او مراجعه می کنه و بهش می گه که تو دردسر  بزرگی افتاده و نیاز به یک وکیل دارد. با هم به منزل پسر جوان می روند. پسر در مقابل منزلش توسط پلیس به اتهام قتل در حین ارتکاب جرم دستگیر می شه.

قرائت آن پسر جوان از شب حادثه با نظریه پلیس و دادستانی خیلی تفاوت داره. جورج ادعا می کنه که قرار بوده مقداری مواد از دوستش بگیره و برای همین به خانه دوستش رفته. شب حادثه، با یکی از همکلاسی هایش به خانه دوستشون می رند. جورج با دیدن ماشین نگهبان محله فرار می کنه. او قسم می خوره که من اصلا نگهبان را ندیده و وقتی ماشین پلیس را می بینه دوستش برایان را صدا کردم و فرار  می کنه. او می گه من اصلا نمی دونم کی و چطور کشته شده.

اما دوستش برایان می گه که من در پشت بوته ها در حیاط خانه پنهان شده بودم، وقتی که نگهبان اومد و جورج با او روبرو شد او را به پایین پرت کرد.

دادستانی پلیسی را که در شب حادثه دوست جورج را دستگیر کرده بود به جایگاه شهود احضار می کنه. پلیس می گه که به خاطر سرعت زیاد برایان را متوقف کرده و با اولین سوال او اعتراف به سرقت می کنه. هرچند که چنین اعتراف سریعی حتی مورد سوال قاضی قرار گرفت ، اما افسر پلیس آن را طبیعی و صادقانه می دونه. خانم قاضی با وجود چنین دلایلی با صدور وثیقه مخالفت می کنه  و جوروج را به بازداشتگاه بر می گردانه.

خانم وکیل معتقده با شناختی که از جورج داره او نه دروغگو است و نه می توانسته که این کار را انجام بده . به هر حال او در مدرسه، در بین همسایگان و حتی در بین سکنه خانه های مسیر خانه جورج و محل قتل دنبال یه نشانه یا شاهد می گرده. اما هرچی می گرده کمتر به موضوعی می رسه. تنها امیدش اسپانسر  مالک خانه محل قتل بوده که خانه او محل قتل بوده. با زیرکی متوجه می شه که اسپانسر توزیع کننده مواد مخدر است و به جورج اجازه داده که اون شب وارد منزلش بشه و هر چقدر که نیاز داره مواد برداره. اما پدر اسپانسر مانع شهادت وی می شه. هرچند که در صورت مشخص شدن این موضوع، جرم جورج تغییر  پیدا  می کنه اما خانم وکیل هنوز معتقده که اون بی گناهه. او اعتقاد داره که باید برای بی گناهی جورج جنگید. حتی همکاران خانم وکیل حاضر نمی شوند که دوباره محل وقوع جرم را بررسی کنند. به نظر اونها همه چیز واضح و روشن است. در روز دادگاه بدوی، دادستانی با درست کردن ماکت محل وقوع جرم و با احضار شاهد یعنی همان دوست همراه جورج صحنه قتل را توصیف می کنه. اما چمن های حرص شده حیاط خانه محل قتل ذهن خانم وکیل را به خودش جلب می کنه. او قبلا در آن منطقه زندگی می کرده و می دونه که شورای محل مقررات خاصی را برای ساکنین اجرا می کنه. به هر حال دادگاه برای یک روز اعلام تنفس می کنه. خانم وکیل هم تصمیم می گیره به همراه پسر و دخترش یک بار دیگر محل وقوع جرم را بررسی کنه. اتفاق جالبی می افته خودتان نگاه کنید.  (نمایش فیلم)

فردای آن روز ، در جلسه دادگاه خانم وکیل سند جدیدی را به دادگاه ارائه می ده . این سند تمام بازی دادستانی را بهم می ریزه. گزارش شورای محل نشون می ده که براساس فصل ۴ ماده ۲ آیین نامه محل، خانه محل وقوع قتل از «سیستم آب پاش اتوماتیک» استفاده می کنه و محل یکی از آنها دقیقا در پشت بوته ها قرار داشته. خانم وکیل یک سوال از شاهد می پرسه: « آیا شما خیس شدید؟»

موضوع واضح بود . خانم قاضی به شدت به نماینده دادستان تذکر می ده که با بی دقتی یک پسر جوان را به قتل متهم کرده و مسیر زندگی او را تغیییر  داده. جورج از زندان آزاد می شه و خانم وکیل هم می تونه ثابت کنه که این برایان بوده که به جای اینکه در پشت بوته ها باشه، بالای سر مقتول ایستاده.

همکاران عزیز ، دانشجویان محترم و کارآموزان ارجمند وکالت

در این قسمت، سعی کردم نمونه ای از محاکمه ای کیفری را برای شما نشون بدم. قرائت پسر جوان و دوست او دو داستان متفاوت از حادثه بود. چرا خانم وکیل توانست معمای این قتل را کشف کنه. در کنار نبوغ و پشت کار او، شناخت دقیق از شخصیت متهم و سایر بازیگران این داستان تونست به او کمک کنه. او بر شناخت خودش از متهم باور داشت و همین باعث شد با اعتقاد بر بی گناهی موکلش، فریب پیش داوری و شهادت دروغ و بچه گانه  متهم اصلی را نخورد.

اما به نظر شما چه عوامل دیگه ای در  مشخص شدن حقیقت کمک کرد؟

منتظر پاسخ شما هستم.

خدا نگهدار

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *