گزارش اختصاصی روی تیتر با دکتر حسین سرتیپی (بخش دوم)

در خصوص انتخابات هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز

شفاف سازی مالی در کانون وکلا یکی از موضوعات مهم است. این پول‌ها کجا می‌رود؟ من به عنوان وکیل می‌خواهم بدانم این پول‎ها کجا می‌رود. قرار است این پول‌ها صرف چه کاری شود؟ چرا شفاف‌سازی نمی‌شود؟

شفاف سازی مالی در کانون وکلا یکی از موضوعات مهم است / نگاه مردم به وکیل در مقام دفاع نیست

انتخابات هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز
به گزارش روی تیتر، هشتم اسفندماه امسال نیز بنا به سیاق گذشته قرار است تا انتخابات هیئت مدیره‌های کانون وکلا برگزار شود و از الان کاندیدا‌های حضور در این هیئت مدیره فعالیت خود را آغاز کرده اند. کانون وکلای مرکز یکی از این کانون‌ها و شاید حساس‌ترین آن‌ها باشد که سالهاست عده‌ای خاص و تقریبا ثابت این کرسی‌ها را در اختیار دارند و بین خودشان جابجا می‌کنند. برای شناخت بیشتر کانون وکلای مرکز و بررسی مشکلات آن به سراغ دکتر حسین سرتیپی از کاندیدا‌های این دوره رفته ایم تا در این مورد صحبت کنیم. سرتیپی وکیل پایه یک دادگستری، مدرس دانشگاه و نماینده حقوقی ایران در بسیاری از مجامع بین المللی است. در ادامه بخش دوم این گفتگو را می‌خوانیم:
حرفه‌ای بودن یعنی چه؟
حرفه‌ای بودن یعنی من تربیت شده باشم برای پذیرفتن نقشی که به من به عنوان وکیل داده شده است. یعنی بدانم کجا چه بگویم و بدانم کجا چه نگویم. منفعل و خشن نباشم. یعنی رفتار و سیاقم درست باشد و درست تربیت شده باشم. یعنی هوشیار، اطراف خودم را بررسی کنم و هوش هیجانی‌ام بالا باشد. خوب حرف بزنم، خوب بنویسم، خوب گوش کنم، خوب ببینم که بتوانم نقش خودم را خوب بازی کنم. برای اینکه بتوانم به عنوان یک وکیل شهروند خوبی برای جامعه باشم.
نقش دیگر کانون وکلا و نیاز مبرم جامعه وکالت، کاهش اضطراب در شغل وکالت است. من به عنوان وکیل فقط با جرم و درگیری و دعوا سر و کار دارم، زیر پوست یک شهر. در طول تاریخ، وکلا جزء طبقه نخبگان جامعه هستند، چون در نتیجه صیقل تلاطم‌های زندگی اجتماعی، در لابه لای پرونده‌های مختلف قضایی، در راهرو‌های دادگستری به درجه‌ای از نخبگی و شعور از واقعیت خلقت و زندگی می‌رسند.
ما به اندازه کافی اضطراب داریم. تحت فشار دستگاه قضا در مقام دفاع، تحت فشار موکل در مقام دفاع، تحت فشار اعتقادات خودمان در مقام توجه به وجدان‌مان قرار داریم. به اندازه کافی اضطراب داریم. بس است اضطراب درجامعه وکالت. برنامه کانون وکلا در کاهش اضطراب وکیل چیست؟ من به عنوان وکیل چه تضمینی دارم در بیمه‌ام، در از کار افتادگی‌ام، در امورات رفاهی‌ام، در درگیری‌ام با اداره دارایی؟ من مراجعه می‌کنم به اداره دارایی و می‌گویم این مقدار درآمد داشته‌ام، اصلا حرف مرا نمی‌پذیرد. می‌گوید نه اینطور نیست. درآمد وکلا آنچنانی است. از اول سال تا آخر سال که می‎خواهم بروم پروانه وکالتم را تمدید کنم به این فکر می‌کنم که چه کنم با اداره دارایی درگیر نشوم و موقعی که از اداره دارایی با مفاسه حساب خارج می‌شوم تازه می‌توانم نفس راحتی بکشم که نجات پیدا کردم. یا موقعی که در مقام قضا قرار می‌گیرم، از زمانیکه که جلو در دادگستری می‌خواهم وارد شوم چک می‌شوم. چرا؟ آیا من در حد یک کارمند خدماتی در دادگستری دارای اعتماد نیستم؟ هرچند که باید به رفتار خودم به عنوان وکیل نگاه کنم که چه کرده‌ام که اعتماد در من نیست. اما کانون وکلا در اعتبار من به عنوان وکیل چه کرده است؟ مامورین انتظامی، مامورین و ضابطین، کارمندان اداری، کارمندان قضایی، پیک پست و همه می‌توانند موبایل را همراه خود ببرند؛ چرا؟ آیا غیر از این است که کانون وکلا در کاهش اضطراب وکلا نتوانسته است کاری کند؟ مشکل بردن یا نبردن موبایل نیست؛ مشکل نگرشی است که در مورد من وجود دارد و روز به روز اضطراب من را در حوزه‌های مختلف افزایش می‌دهد.
از دادگستری خسته‌ام، از دفتر وکالت خسته‌ام، آیا در کانون وکلای دادگستری محلی برای نوشیدن قهوه یا چای برای من وکیل خسته درمانده وجود دارد؟ آیا موقعی که برای کار اداری وارد اتاق مدیر داخلی می‌شوم کسی به من می‌گوید خسته نباشید، من دیدم زحمت تو را؟ یا به همانگونه‌ای که در دادگستری یا دفتر وکالت، یا از سوی موکلین یا از برخی کارشناسان رسمی دادگستری با من رفتار می‌شود در کانون وکلا هم همان برخورد می‌شود. آیا کسی مرا دعوت می‌کند که برایم چای بیاورد؟ آیا به من خسته نباشید می‌گویند؟ آیا به من می‌گویند ما زحمات تو را می‌بینیم؟ ما از تو حمایت می‌کنیم. ما از تو دفاع می‌کنیم. ما هستیم نگران نباش. ما به تو فکر می‌کنیم آسوده باش. آیا این‌ها وجود دارد؟ آیا در جامعه وکالت دیده می‌شود؟ آیا اگر خانواده من از شغلم تحت تاثیر قرار می‌گیرند، کانون وکلا برنامه‌ای برای حمایت روانی از آن‌ها دارد؟ تعداد کشته شدن وکلا چقدر رو به افزایش بوده است.
چه تعداد از وکلا در زندان به سر می‌برند؟ مجرم یا غیر مجرم، کانون وکلا چه کرده است؟ آیا کانون وکلا به عنوان مادری دلسوز برای همه وکلا بوده است. این‌ها سوالاتی است که ما باید به آن‌ها جواب دهیم که از بیست هزار وکیل درخواست کنیم که در انتخابات شرکت کنند. آن‌ها را ببینم و نشان دهیم که ما به رای شما نیاز نداریم، ما به حمایت شما نیاز داریم و بگوییم استفاده ابزاری از وکلا را متوقف کنید.
به نظر کانون خیلی به دنبال مشارکت بالای وکلا در این انتخابات نیست؟
بله. به دلیل اینکه فاقد مقبولیت هستند. به دلیل اینکه هیئت مدیره‌ای که با دو هزار نفر از ۲۵ هزار نفر انتخاب می‌شود به عنوان نماینده جامعه وکالت محسوب نمی‌شود. برای همین است که کلام رئیس کانون وکلا تاثیرگذار نیست. چرا ما باید در انتخابات شرکت کنیم؟ به خاطر اینکه رای پشتوانه و اعتبار و مقبولیت و مشروعیت دارنده و نماینده است. چه انتظاری داریم کانون وکلا کاری برای ما بکند در حالی که اعتباری برای آن باقی نمانده است. اما نکته مهم‌تر ارتقا جایگاه وکیل در فرهنگ عمومی جامعه است. متاسفانه روز به روز از شغل وکالت به کار چاق کنی حقوقی در حال تنزل هستیم. نگاه مردم به وکیل در مقام دفاع نیست. هر موکلی به دفتری مراجعه می‌کند می‌پرسد: آیا شما آشنا دارید؟ آیا شما برش دارید؟ هر چند که بخشی از این نگرش فقط در برگیرنده عملکرد کانون وکلا نیست، اما ما چه کرده‌ایم؟ آیا کانون وکلا در این زمینه آموزش‌های لازم را داده است؟ آیا نظارت‌های لازم را داشته است؟ آیا با سایر قوا و نهاد‌های مدنی تعامل‌های لازم را داشته است؟ یا تمام وقت هیئت مدیره به پرونده‌های انتقال و موضوعات مادی و پولی و داوری و بیمه و این چیز‌ها خلاصه شده است؟ آیا این نیازمند حضور همه جانبه در حوزه‌های مختلف فرهنگی نیست؟ چند بار اعضای کانون وکلا و اعضای هیئت مدیره درخواست داده اند و در صدا و سیما حاضر شده اند و برای مردم توضیح داده اند؟ این همه پول از وکلا سر هر پرونده اخذ می‌شود، چرا در حوزه‌های این چنینی هزینه کرد نمی‌شود؟ کمیسیون‌هایی داریم، یک سری جلسات آموزشی داریم، یک سری certificate هم می‌دهیم عکس می‌زنیم که وکلا در اتا‌ق‌های کارشان بگذارند. آیا این شد کار فرهنگی؟ کجاییم ما؟ دنیا در حال تحول است.
یکی از مشکلات صنعت ما مشکلات مالیاتی است. کانون وکلا تا چه میزان در تربیت وکلای ممتاز در زمینه مالیاتی عمل کرده است؟ مگر نیاز جامعه ما نیست؟ ما باید از تخصص گرایی برای خدمت به مردم استفاده کنیم. آیا فهرستی از وکلا در تخصص‌های گوناگون داریم؟ آیا تخصص‌ها را شناسایی کرده ایم؟ آیا آموزش‌های لازم به وکلا داده‌ایم؟ آیا با سایر قوا تعاملات لازم حهت انتقال تجربه‌های حاکمیتی در حوزه‌های جدید داشته ایم؟ آیا اساسا می‌فهمیم حقوق عمومی چیست؟ آیا درکی از حقوق خصوصی بین المللی کنونی داریم؟ آیا حقوق تجارت را به روز کرده ایم؟ آیا مشاور و اطلاعات لازم حقوقی را به شرکت‌های ایرانی در تعامل با دنیا داده‎ایم؟ همه این‌هاسوالاتی است که یک نکته را متبلور می‌کند و آن تخصص گرایی است. یعنی ما اگر در دنیای امروز تخصص گرایی را سرلوحه کانون وکلای دادگستری و حرفه وکالت نکنیم، دفاتر وکلای دادگستری را به دفاتر متروکه بدون کار بدل کرده ایم.
مباحث مالی در کانون چگونه است؟ آیا ورودی‌های مالی و خرج کرد‌های آن شفاف است؟ آیا بیلانی از طرف هیئت مدیره ارائه میشود؟
شفاف سازی مالی در کانون وکلا یکی از موضوعات مهم است. این پول‌ها کجا می‌رود؟ صندوقی داریم به نام صندوق حمایت از وکلا و کارگشایان قضایی. چرا نیرو‌های این صندوق از مدیران و اقتصاددانان نیستند. آیا وکیل می‌تواندیک بنگاه بزرگ اقتصادی را مدیریت کند؟ در دنیای کنونی چنین حرفی منطقی است یا ما هم می‌خواهیم همچنان مانند سال‌های گذشته، ۵۰ سال، ۶۰ سال، ۷۰ سال قبل عمل کنیم. من به عنوان وکیل می‌خواهم بدانم این پول‎ها کجا می‌رود. قرار است این پول‌ها صرف چه کاری شود؟ چرا شفاف‌سازی نمی‌شود؟ چرا در این زمینه توضیح داده نمی‌شود؟ این یکی از دغدغه‌های اصلی وکلا است. وقتی ۲۵ هزار یا ۲۰ هزار وکیل در انتخابات شرکت نمی‌کند این معلول رفتار‌هایی است، من جمله عدم شفافیت در رفتار‌های مالی کانون وکلا. در بیزاری وکلا از تجمل گرایی. رؤسا و اعضای هیئت مدیره کانون وکلا نمایندگان جامعه وکلا هستند نه سروران جامعه وکلا، نه رؤسای جامعه وکالت؛ که فقط هنگام رای در کنار جامعه وکالت باشند یا زمان تمدید پروانه امضایی بزنند یا زمان تحلیف لباس‌های متفاوت بپوشند و به جامعه وکالت فخرفروشی کنند.
اما آزمون وکالت که شاید یک کابوس بزرگ برای تمامی دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته حقوق است. درباره این آزمون بگویید و اینکه چه راهکاری برای رفع این کابوس دارید؟
منطقی کردن آزمون وکالت، ایجاد رابطه دو سویه بین دانشگاه‌ها و کانون وکلا از اهمیتی بی بدیل برخوردار است. واقعا کانون وکلا در ارتقای دانش حقوق در دانشکده‌های حقوق چه کرده است؟ غیر از این است بنده به عنوان عضو هیئت مدیره کانون وکلا بگویم عضو هیئت علمی دانشگاه هستم. آیا این کفایت می‌کند؟ بعد از اینکه فارغ التحصیل، یک سال، دو سال، سه سال، … در آزمون کانون وکلا شرکت می‌کند در حد یک وکیل متبحر از او آزمون گرفته می‌شود. بنده چند سالی است عضو هیئت علمی دانشگاه هستم. در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا تدریس کرده ام، پایان‌نامه‌های متعدد داشته ام. بسیاری از درس‌هایی که موضوع آزمون کانون وکلا است در کلاس‌های درس، تدریس کرده ام، سوال طرح کرده ام، امتحان گرفته ام، نمره داده ام، اما اگر در آزمون کانون وکلا شرکت کنم به جرئت می‌توانم بگویم پذیرفته نمی‌شوم. این غیر منطقی است. آیا دانش یک وکیل برای من مهم است یا شخصیت یک وکیل که در آن دانش هم نهفته باشد؟ مشکل جامعه حقوقی ما این است که معیار‌ها و شاخصه‌های‌مان برای دفاع آزمون وکالتی شده است که افرادی آن را طرح می‌کنند که شاید بنده هم نتوانم پاسخ آن‌ها را بدهم. ما وکیل برای وکالت تربیت نمی‌کنیم. ما به آزمون وکالت هم مادی نگاه می‌کنیم. می‌گوییم، آقای محترم، خانم محترم، عضو هیئت مدیره، رئیس محترم کانون وکلا این چه آزمونی است که برگزار می‌کنید؟ سهل نکنید، منطقی کنید. اینکه نمی‌شود هر کسی بیاید وکیل شود. پاسخ من این است. هر کسی نمی‌تواند وکیل شود. انگار به گونه‌ای کاهش اعتبار وکیل را می‌خواهند در آزمون وکالت اعاده کنند. چقدر این افراد، جزئی نگر و سطحی به این موضوع نگاه می‌کنند. اساسا اشتباه می‌روند. آزمون وکالت باید منطقی شود نه آسان. آزمون وکالت باید هدفمند شود. آزمون وکالت باید هوشمندانه شخصیت حقوقی کارآموزان را مورد توجه قرار دهد. نه صرفا تئوری و نه صرفا دوره‌های کارآموزی. یک کارآموز بیچاره از کجا مبلغ ۲ میلیونیا بالاتر یا کمتر را بیاورد پرداخت کند. یک کارآموز باید کارآموزی کند یا دغدغه زندگی روزمره را داشته باشد؟ آیا ارزیابی کرده ایم که در انتهای کارآموزی چه ماحصل و نتیجه‌ای داشته ایم؟ آیا این وضع وکلای سرپرست است؟ آیا این وضع کارآموزی است؟ خب اصلا فرض را بر صحت این‌ها قرار دهیم. سهم ما در قبال این همه مطالبه‌گر آزمون‌های وکالت و شغل کجاست؟ جوان‌هایی که درس‌های سخت حقوق را در چهار سال خوانده اند که شغل پیدا کنند، که درآمد داشته باشند، که اعتبار داشته باشند، که زندگی کنند، که زندگی خوبی داشته باشند، که از زندگی‌شان لذت ببرند. کانون وکلا برای ارضای نیاز‌های فارغ‌التحصیلان حقوق چه کرده است؟
و صحبت‌های پایانی
ما برای بانوان وکیل چه کرده ایم؟ برای امنیت شغلی آن‌ها. برای حمایت از بانوانی که در خانه، خانه‌داری می‎‌کنند و در دادگاه دفاع می‌کنند. همسان ما مردان در معرض شدیدترین صدمات جسمی، روانی و اعتباری هستند. ما برای جامعه بانوان وکیل چه کرده ایم؟ جز اینکه دعوت کردیم و رنگ و بوی متفاوتی به محافل خود دادیم و رای آن‌ها را گرفته ایم چه کرده ایم؟ سهم بانوان در کجای عملکرد ما تعریف شده است؟
وکلا جزو طبقات نخبه جامعه هستند. آیا در حد نخبگی‌شان آموزش می‌بینند؟ آیا در حد نخبگی‌شان حمایت می‌شوند؟ آیا در حد نخبگی‌شان مورد توجه قرار می‌گیرند؟ آیا از نخبگی‌شان لذت می‌برند؟ آیا به اندازه نخبگی‌شان در ارتقا حقوق در جامعه نقش مهم ایفا می‌کنند؟ خیر.
منبع: روی تیتر

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *